Web Analytics Made Easy - Statcounter

 به گزارش همشهری آنلاین، در زمانه‌ای که ارزش‌ها در حال فروپاشی و کالاها با زبانی الکن به جای مردم در حال مکالمه هستند، موسیقی نواحی (بومی/محلی) حافظ سلامتی، تطهیر کننده، احاطه کننده و رهایی‌بخش است، چرا که در بطن واقعیت جامعه است. 

دیشب پس از بخش خبری ساعت ۲۲، یک قسمت دیگر از سری مستندهای «تولد یک ستاره» که مرتبط با زندگی فینالیست‌های عصر جدید است، از شبکه سه سیما پخش شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این قسمت به زندگی علی نظری طولابی (این نوجوان با بیش از ۱/۹ میلیون رأی بیشترین آرای مرحله نیمه‌نهایی را کسب کرده) پرداخته شد و بینندگان با او تا «کوهدشت» لرستان سفر کردند. 

اتفاق‌های این مستند را از منظری نشانه شناسانه نگاه می‌کنیم تا نشان دهیم چطور پویایی اجتماعی در همه کشور مستتر است و همین مستند ساده سندی است بر اینکه نباید فریب دروغ‌های رسانه‌های بیگانه را خورد. رسانه‌های بیگانه‌ای که سال‌هاست با بودجه‌های کلان تلاش می‌کنند تفرقه‌افکنی کنند و کشور را در وضعیتی تیره و تار نشان دهند و آینده را به وضعیت‌های مبهم بسپارند. آن‌ها که کشور را به شکست اجتماعی، کسالت و عقب ماندگی و خفقان متهم می‌کنند کافی است مستند علی طولابی خواننده نوجوان «عصر جدید» را به تماشا بنشینند، مستندی که ترکیبی است از هنر موسیقی نواحی، سنت و مذهب در بطن اجتماعی پویا و سرشار از زندگی. 

در پشت صحنه «عصر جدید» چه خبر است؟ | از کل‌کل‌های علیخانی با شرکت‌کنندگان تا پیک‌نیک خانوادگی در استادیوم

بی‌شک آن‌ها در مقابل پدیده‌هایی چون علی طولابی و همشهری‌هایش سپر می‌اندازند. پدیده‌ای که بیشتر از هر چیز دیگری پویایی اجتماعی کشور را بازتاب می‌دهد. 

دوربین «عصر جدید» به کوهدشت شهری دور افتاده در غرب کشور سفر می‌کند و مخاطب را با مردمانی ساده، خون‌گرم، مهربان و بی‌آلایش آشنا می‌کند. آن‌ها در کوی و برزن فرزندشان علی را می‌بوسند و ستایش می‌کنند و برایش آرزوی موفقیت می‌کنند. به راستی چه چیزی جز هنر (موسیقی بومی) می‌تواند اینگونه جامعه‌ای را گرد بیاورد و غرق در نشاط و شادی کند؟ 

شهر کوهدشت جزو فقیرترین شهرهای کشور است. به اصطلاح شهری محروم با مردمانی کم برخوردار است نه سالن سینما دارد و نه آنچنان فضاهایی فرهنگی چشم‌گیری، یک سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد که سال‌هاست میزبان گروه‌های موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی و…است. با اینکه دوربین عصر جدید فقط گوشه‌هایی از این شهر را بازتاب می‌دهد اما همین مقدار کم کافی است تا نشانه‌هایی از آفتاب تابان در آن پدیدار شود. آفتاب گرمی که در همه جای ایران عزیز می‌درخشد و کشور را سرشار از پویایی زندگی و جوشش کرده است. 

همکلاسی‌های علی، خانواده و عموهایش، مادربزرگش، بچه‌محل‌هایش، مدیران فرهنگی شهر و همشهری‌هایش و… در نهایت امامزاده سید محمد ابوالوفا، در روستای ابوالوفا در ۲۵ کیلومتری غرب شهرستان کوهدشت، بر دامنه کوهی به نام بره کاظم. این‌ها شخصیت‌های اصلی این مستند هستند. 

به محض ورود دوربین عصر جدید به شهر، مشخص می‌شود مردم برای «علی» بنر زده‌اند و به استقبالش آمده‌اند. در مدرسه برایش اسفند دود می‌کنند و به هر کجای شهر که قدم می‌گذارد، دورش جمع می‌شوند و با او سلفی می‌گیرند. اتفاق‌های این مستند به ما یادآوری می‌کند جامعه را با اصواتش، با هنرش، با شور اشتیاق و گردهم آمدن‌هایش داوری کنیم نه با آمارش. 

در این مستند «موسیقی» به واقع تحت کلیتی بزرگ‌تر پنهان می‌شود. برخلاف همه جای دنیا که موسیقی به پول گره خورده است در دیار علی موسیقی در بطن جامعه است. صدای علی که از دل سنتی چند هزارساله بیرون می‌آید به ما یاد می‌دهد که جهان برای شنیدن است. جهان نه دیدنی، که شنیدنی است. از این‌رو است که صدای علی پیشگو است. پیشگوی «امید اجتماعی» و در پیش بودن روزهای خوب. 

در این مستند نظام ستاره‌سالار، و اعلام پرفروش‌ها که از استعمار فرهنگی و نهادی عمیق حکایت می‌کند، جای خودش را به جنب و جوش و پویایی جامعه می‌دهد. موسیقی علی همچون آینه جامعه، توجه‌مان را به این حقیقت بدیهی جلب می‌کند: جامعه چیزی بیش از مقولات اقتصادی است که مارکسیست یا هر کس دیگری وامی‌داردمان باور کنیم. 

این مستند نشان می‌دهد که موسیقی بیش از یک موضوع مطالعه است، شیوه‌ای برای ادراک جهان است. ابزاری برای فهم. امروزه، موسیقی نواحی/بومی انعکاسی از تولید جامعه است؛ موسیقی در مقام ابزار فهم، وامی‌داردمان تا شکل صوتی دانش را رمزگشایی نماییم و یاد بگیریم که هیچ جامعه سازمان یافته‌ای بدون ساختارمند کردن تفاوت‌ها در بطن خویش نمی‌تواند وجود داشته باشد. موسیقی نواحی و بومی از مردم تفکیک ناشدنی است. 

بی‌شک جامعه و فرهنگ بازی آیینه‌هاست که در آن هر فعالیتی منعکس، مشخص، ثبت و ضبط و دستخوش اعوجاج می‌گردد. اگر به آینه بنگریم تنها تصویر دیگری را می‌بینیم. اما گاهی بازی پیچیده آینه‌ها تصویری غنی به دست می‌دهد، زیرا غیر منتظره و پیش گویانه است. 

عظمت موسیقی شریف نواحی که علی طولابی آن را نمایندگی می‌کند تمام نویزهای حاکم بر فضای شهر را کنار می‌زند. رسانه‌های غربی سال‌هاست نویز و نابه‌سامانی را به خورد مردمان ما می‌دهند تا همه چیز را سیاسی کنند. در روابط میان انسان‌ها نویز وارد می‌کنند. بر کدهای حیاتمان خدشه وارد می‌کنند و با همان نویز برای خود ابزار قدرت و شکلی از سلطه می‌سازند. 

سمبلیسم کلمات منجمد را به کار می‌گیرند تا با نویزهای ضبط شده توانایی تفسیر را از ما بگیرند تا با کنترل تاریخ و دست کاری کردن فرهنگ یک ملت، به مجرا افکندن خشونت و امیدهای آن را پیش بگیرند. اما صدای نوجوان‌هایی چون علی طولابی احساس رهایی تولید می‌کنند. رفتار و هنر نوجوان‌هایی چون طولابی گواهی است بر درخواست‌ها برای استقلال فرهنگی و تکیه گاهی است برای تفاوت‌ها، در عین حاشیه‌ای بودن. 

در تحلیل‌نهایی اینکه در این مستند موسیقی نواحی که از حنجره علی طولابی گسترش می‌یابد پوسته ظاهری پویایی اجتماعی ایران امروز است. چرا که عناصر و درونمایه‌هایی چون زندگی، عشق، امید، رنج، شادی و … در آثار و میراث‌های فرهنگی و هنری این زیست بوم موج می‌زند؛ و ناگفته پیداست که این موتیف‌ها پایه‌های گفتمانی هر فرهنگ اصیلی را بنا می‌کنند. 

موسیقی نواحی حافظه‌ای جمعی است که به افراد اجازه می‌دهد با شنیدن آن معناهای الگویی، معین و شخصی شده خویش، و تایید شده در زمان را ضبط کنند. صدایی است که به فرهنگ و افقِامکانِ ما وسعت و معنا می‌دهد؛ حافظه جمعی نظم و تبارشناسی‌ها، مخزن واژگان و پویایی اجتماعی ایران امروز است.

کد خبر 687839 منبع: فارس برچسب‌ها خبر مهم عصر جدید - تلویزیون تلویزیون - صدا و سیما

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم عصر جدید تلویزیون تلویزیون صدا و سیما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۹۱۳۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناگفته‌هایی از اعتراضات کف خیابان‌های لس‌آنجلس/ واقعیت کدام است؟

خبرگزاری مهر، گروه مجله: تقریباً دو سالی می‌شود که برای تحصیل به آمریکا رفته؛ یک فعال رسانه‌ای است که در ایالات متحده رشته‌ای نزدیک به آنچه ما ارتباطات می‌نامیم، می‌خواند. «محمدجواد زمان‌آبادی» که در منطقه سانتامونیکا زندگی می‌کند و فاصله چندانی با دانشگاه پر سروصدای این روزهای لس‌آنجلس ندارد، می‌گوید: «یوسی‌ال‌ای، مجموعه‌ای با ابعاد جغرافیایی خیلی بزرگ است که شامل مراکز تفریحی، خانه‌های ویلایی و ساختمان‌های دانشگاهی می‌شود. نه فقط برای دانشجویان این دانشگاه، بلکه برای خیلی از جوان‌های لس‌آنجلس یک پاتوق است.»

این دانشگاه یکی از معروف‌ترین دانشگاه‌های دنیا است. کالیفرنیا، دو الی سه دانشگاه معروف در سطح جهان دارد که یکی از آنها یوسی‌ال‌ای است. زمان‌آبادی از شرایط جدید در یوسی‌ال‌ای می‌گوید، اینکه قبل از جنبش‌ها به راحتی به دانشگاه می‌رفته اما اخیراً شرایط به اندازه‌ای سخت شده است که حتماً باید کارت دانشجویی تحویل بدهد.

حالا که این دانشگاه به محلی برای تحصن و اعتراض تبدیل شده، برای ورود حسابی سخت‌گیری می‌کنند؛ مخصوصاً شب‌ها که زمان اوج تجمعات دانشجویی است نظارت به قدری جدی است که تقریباً غیر از دانشجویان یوسی‌ال‌ای کسی نمی‌تواند وارد شود. زمان‌آبادی می‌گوید: «در تمام این مدت فقط یک بار روزهای اول با خوش‌شانسی موفق شدم وارد دانشگاه شوم» و با خنده ادامه می‌دهد: «بعد هم خوش‌شانس‌تر بودم که بیرونم کردند! اگر مانده بودم حالا حسابی کتک خورده بودم.»

او به عنوان یک ایرانی که در ایالات متحده زندگی کرده، اعتراضات را زاویه منحصر به فردی بررسی می‌کند. تجربه مهاجرت او را به این باور رسانده که بر خلاف تصور، آمریکا کشوری است که حجم اعتقادات مذهبی بالاتری نسبت به سایر کشورهای اروپایی دارد و حتی می‌شود گفت یک کشور خانواده محور است. حالا این اعتراضات هم کمابیش با این محورهای مذهبی و خانوادگی ارتباط دارد.

برای شفاف شدن مسئله توضیح می‌دهد: «به نظرم اینجا اگر یک روز جوان‌ترها نسبت به یک مسئله‌ای دست به اعتراضات خیابانی زدند باید دانست که این اعتراض یک پیشینه دارد. بگذارید یک مثال بزنم. تصویری در لس‌ آنجلس دیدم که خیلی عجیب بود. چند پلیس یک دختر دانشجو را دستگیر کرده و در حالی که دست و گردن او را گرفته بودند به سمت ماشین هل می‌دادند، در همان حین دختر برای آزادی‌اش تقلا می‌کرد. تصور کنید در این شرایط پدر دختر دانشجو در چند قدمی آنها ایستاده و با یک دوربین فیلمبرداری از این صحنه فیلم می‌گیرد و دائماً دختر خود را تشویق می‌کند که آفرین! همین است! این یعنی خانواده به فرزند خود یاد داده که برو، دفاع کن و برای موضوعی که فکر می‌کنی درست است بجنگ.»

پولدارهای خسیس و نامحبوب

این فعال رسانه‌ای از خاطراتش در روزهای اول زندگی در آمریکا می‌گوید؛ روزهای قبل از این جنبش و حتی قبل از طوفان‌الاقصی: «همان روزها فهمیدم آمریکایی‌ها، یعنی مردم‌شان، در مقابل اسرائیل هیچ وقت روی خوش از خودشان نشان نداده‌اند.»

زمان‌آبادی اولین مواجهه‌اش با این موضوع را زمانی می‌داند که دنبال خانه می‌گشته است: «یکی از دوستان ژاپنی‌ام نزدیک ۴۰ سال است در آمریکا زندگی می‌کند و شهروند آمریکا محسوب می‌شود. او برای پیدا کردن خانه چندین محله را پیشنهاد داد. وقتی اسم یک محله را آوردم صورتش در هم رفت و گفت درباره این محل خودت می‌دانی! اما من پیشنهادش نمی‌کنم. علت را که پرسیدم گفت اسراییلی‌نشین و یهودنشین است و ما دوست نداریم با اسرائیلی‌ها و یهودی‌ها در یک محل زندگی کنیم!»

او روز به روز با مصداق‌های بیشتری از دیدگاه منفی مردم آمریکا نسبت به اسرائیلی‌ها مواجه می‌شود و البته متوجه می‌شود که اهالی این کشور یهودی‌ها را چندان از اسرائیلی‌ها جدا نمی‌دانند و یک بدبینی ذاتی و قدیمی به آنها دارند: «مثلاً اصطلاحاتی دارند درباره اینکه یهودی‌ها خسیس هستند و گرچه حسابی پولدار محسوب می‌شوند پول خرج نمی‌کنند.»

یکی از دوستانش خاطره‌ای تعریف کرده تا به زمان‌آبادی ثابت کند مردم درباره خسیس بودن این گروه بیراه نمی‌گویند: «یک مدیر یهودی داریم که حدود پنجاه سال پیش به آمریکا مهاجرت کرده بود و با پولی که آن زمان داشت چند ملک برای خودش خری «د. حالا حدود ۳۰۰ ملک دارد. اما این مدیر، در بین مجلات و روزنامه‌ها دنبال کوپن تخفیف غذا می‌گردد تا در رستوران‌های زنجیره‌ای با قیمت پایین‌تری غذا بخورد و کمتر خرج کند.»

زمان‌آبادی در توضیح خاطره دوستش می‌گوید: «کسی که یک ملک هم در لس‌آنجلس داشته باشد جزو پولدارها محسوب می‌شود، وای به حال ۳۰۰ ملک! از این گذشته آن کوپن‌ها برای بی‌خانمانان است نه کسی که ۳۰۰ ملک داشته باشد. با توجه به همین موضوعات برای خساست اسراییلی‌های و یهودی‌ها در آمریکا جوک ساخته‌اند.»

برند دفاع از فلسطین

به ماجرای هفت اکتبر برمی‌گردد و از اولین واکنش‌ها می‌گوید؛ اینکه مردم آمریکا در ابتدا بعد از طوفان الاقصی از اسرائیل حمایت کردند و حتی بسیار متأثر شده بودند؛ چرا که عملیات طوفان‌الاقصی صبح روز بعد از یک جشن معروف در اسرائیل انجام شد و تعدادی از کسانی که در آنجا» حضور داشتند اسرائیلی نبودند و برای شرکت در جشن شبانه رفته بودند.

او اشاره می‌کند که به تدریج ورق برگشت و فضای دلسوزی برای اسرائیل جای خود را به حمایت از فلسطین داد: «روزهای اول با شروع حملات اسرائیل به فلسطین، خبری از اعتراض از سوی آمریکایی‌ها نبود و به نوعی نگاه این بود که زدی ضربتی ضربتی نوش کن! اما پس از مدتی بعد از اینکه رژیم صهیونیستی بیمارستان را بمباران کرد، بچه‌های کوچک را به قتل رساند و مرزها را بست تا از کمک رسانی جلوگیری کند ورق کم کم بازگشت و بعد از سه چهار ماه کاملاً شرایط تغییر کرد.» شرایطی که همه گروه‌های سنی را در بر گرفته است.

یک فیلم که در فضای مجازی در خود آمریکا دست به دست چرخیده است. فیلمی که در آن کودکی خردسال شعارهایی درباره آزادی فلسطین می‌دهد و دانشجویان پشت او تکرار می‌کنند: «زنده باد فلسطین»، «ما باید در دنیای آزاد زندگی کنیم» و «زنده باد غزه». زمان‌آبادی می‌گوید: «این‌ها یعنی تلاش برای انسانیت.»

با همین تلاش‌های جزئی کم کم یک موج بسیار جدی علیه اسرائیل در آمریکا به راه می‌افتد. زمان‌آبادی می‌گوید: «آمریکایی‌ها به اسرائیلی‌ها می‌گفتند در ماجرای هفت اکتبر شما ضرر کردید اما کاری که الان می‌کنید نسل‌کشی است! حالا وضعیت در آمریکا به گونه‌ای است که دفاع از فلسطین یک برند به حساب می‌آید.»

صدایش می‌لرزد؛ اما معترض است!

زمان‌آبادی مصداق‌های کوچک اما جذابی می‌گوید که نشان می‌دهد مردم آمریکا حسابی از برند «دفاع از فلسطین» خوش‌شان آمده است. او به گروهی از پیرزن‌ها و پیرمردهای آمریکایی اشاره می‌کند که هرازگاهی سر خیابان‌های لس‌آنجلس آنها را می‌بیند.

«راستش خیلی تصویر جالبی می‌سازند. سالمندانی که شبیه شخصیت‌های کارتونی هستند و سر خیابان پرچم‌های و شعارهای دفاع از فلسطین در دست گرفته‌اند. این واقعاً عجیب است. این پیرمرد و پیرزن‌های شاید تا کنون از آمریکا بیرون نرفته‌اند و جایی هم جز آمریکا را هم نمی‌شناسند. کسانی که تمام سال‌های سالمندی کارشان جمع شدن دور هم و تفریح بوده است و احتمالاً خوب می‌دانند سرنوشت بخشی از اقتصاد کشورشان در دست اسرائیلی‌ها و یهودی‌هاست. حالا، این افراد در این سن و سال دغدغه فلسطین را دارند و یک گروه به اسم حمایت از مظلوم برای خود تشکیل داده‌اند!»

او که این جمعیت کوچک را دیده سعی می‌کند جزئیات بیشتری از آن فضا بگوید تا تصویرسازی بهتری شکل بگیرد: «تصور کنید این پیرمرد و پیرزن‌هایی پا به سن گذاشته به جای اینکه پارک و استخر و سینما بروند برای مردم غزه به خیابان‌ها می‌آیند، یک جا می‌ایستند، بنرهایی دست می‌گیرند که روی‌شان نوشته‌اند جنگ را متوقف کنید؛ لعنت به ظالم؛ چرا مردم را می‌کشید و اینها…»

زمان‌آبادی ادامه می‌دهد: «سن بالایشان، دستان لرزانشان، تعداد کم‌شان که به ۲۰ نفر هم نمی‌رسد، همه اینها باعث شده تصویر خیلی جالبی از آنها دیده شود. زمانی که من دوربین می‌گیرم تا با آنها صحبت کنم این فرد سالمند، صدایش حتی برای هم مصاحبه می‌لرزد. شاید از سیاست روز هم سر در نمی‌آورد، اما می‌داند در غزه یک جنایت رخ می‌دهد و مدافع آزادی فلسطین است.»

دفاع دلاری از اسرائیل

این فعال رسانه‌ای درباره حضور دانشجویان اسرائیلی هم توضیحاتی می‌دهد و می‌گوید بعد از قدرت گرفتن تجمعات در حمایت از فلسطین، طرفداران اسرائیل هم وارد فاز جدیدی از مقابله شدند و ابتدا این تقابل را با تجمعات کم جمعیت شروع کردند، اما کم‌کم تعدادشان بیشتر شد.

زمان‌آبادی می‌گوید تجمع حامیان اسرائیل پس از اصرار کنیسه‌ها و حمایت‌های مالی تقویت شد. او یادآوری می‌کند دانشجویانی که در حمایت از اسرائیل تجمع می‌کنند، با افتخار اعلام می‌کنند که ۶۰ هزار دلار از کنیسه‌ها و ایالت لس‌آنجلس گرفته‌اند تا بیایند و با موج جنبش دفاع از فلسطین مقابله کنند. او تاکید می‌کند: «درست است که اینجا هر دو گروه، یعنی هم حامیان فلسطین و هم حامیان اسرائیل، حضور دارند اما انگیزه تجمعات و اعتراضات این دو گروه کاملاً متفاوت است. پروپاگاندای رسانه‌ای اجازه نمی‌دهد کسی با صدای بلند بگوید حامیان اسرائیل دریافتی‌های مالی بسیاری دارند و امکاناتی مثل تجهیزات، غذا و… به آنها داده می‌شود.»

درباره کنیسه‌ها توضیح می‌دهد: «آنها در آمریکا بسیار ثروتمند هستند. زمانی که به عنوان یک یهودی بخواهی در یک مراسمی عضو بشوی یا شرکت کنی باید به آنها پول بدهی. مثلاً می‌گویند هر چقدر کنیسه پرمخاطب‌تر باشد پولدارتر است. این پول را علاوه بر خودشان، در حمایت از صهیونیست‌ها و رویدادهایی از جمله همین تجمعات اخیر برای حمایت از اسرائیل خرج می‌شود.»

زمان‌آبادی با توجه به مشاهدات خودش و آنچه از دانشجویان دیگر شنیده است درباره کشمکش‌ها بین طرفداران آزادی فلسطین و حامیان اسرائیل می‌گوید: «هر دو طرف خشن هستند و توهین‌های زیادی به هم می‌کنند؛ اما اسرائیلی‌ها بی‌ادب‌تر و خشن‌ترند. جالب است بدانید هر دو گروه رخ به رخ روبروی هم می‌ایستند تا فاصله ۵ میلیمتری هم می‌روند و هرطور بخواهند با هم حرف می‌زنند؛ اما اجازه کوچک‌ترین لمس یکدیگر را ندارند و اگر هر کدام از دو طرف این کار را بکند پلیس دخالت می‌کند و آنها را بازداشت کند.»

او توضیح می‌دهد: «به همین علت اگر شما ویدئوها را رصد کنید متوجه می‌شوید که در بسیاری از درگیری بین دو گروه، هیچ لمسی از هیچ گروهی دیده نمی‌شود. بعضی صحنه‌هایی که پلیس افرادی را بازداشت می‌کند مربوط به همین درگیری‌های فیزیکی است. یک زمان دیگر هم پلیس می‌تواند دخالت کند آن هم وقتی که مشخص می‌کند برای مثال در یک محوطه هیچکس حق حضور ندارد؛ اگر این وارد محدوده غیرمجاز شوند، پلیس حتماً دخالت خواهد داشت.»

واقعیت همین است...

اگر می‌گفتند روزی در خاک آمریکا، کشوری که از نظر اقتصادی به اسرائیلی‌ها وابسته است چنین اتفاقاتی می‌افتد و جمعیتی از جوانان و سالمندان و کودکان برای آزادی فلسطین معترض می‌شوند کسی باور نمی‌کرد؛ اما زمان‌آبادی می‌گوید ماجرا به این‌ها ختم نمی‌شود.

این فعال رسانه‌ای نکته جالبی از اقدام شهرداری لس‌آنجلس می‌گوید: «خیلی عجیب است که شهرداری لس آنجلس یک بیلبورد در نزدیکی مرکز شهر در دفاع از فلسطین نصب کرده است، جایی که می‌توانست از آن درآمد داشته باشد! این هم با جمله‌ای از نلسون ماندلا که می‌گوید، آزادی ما بدون فلسطین ناقص و ناتمام است. شهرداری این بیلبورد مهم را با جمله‌ای پر کرده که یعنی دنیا وقتی آزاد می‌شود که فلسطین آزاد شود!»

زمان‌آبادی در نهایت یک بار دیگر به صراحت تاکید می‌کند که بنا بر شناخت او اکثریت مردم آمریکا هرگز دل خوشی از اسرائیلی‌ها و یهودی‌ها نگاه خوبی نداشته و حامی آنها نبوده‌اند، آنها علاوه بر مسائل تاریخی و اختلافات مذهبی، به دلیل حمایت‌های افراطی دولت آمریکا از اسرائیل به هیچ عنوان نگاه مثبتی به صهیونیست‌ها ندارند. او می‌گوید: «اسرائیل ارتباطات قدرتمندی اقتصادی و سیاسی در آمریکا دارد و بخش زیادی از حلقه ثروتمندان اینجا از یهودیان تشکیل شده است، اما این به این معنا نیست که مردم آمریکا با اسرائیلی‌ها رفاقت نزدیکی دارند؛ خیر! حتی می‌شود گفت برعکس این شرایط وجود دارد و اسراییلی‌های در نگاه مردم ایالات متحده، افرادی خسیس، لوس و غیرقابل اعتماد هستند.»

گفت‌وگو با محمدجواد زمان‌آبادی در قالب ارسال صوت در پیام‌رسان انجام شد و به دلیل اختلاف زمانی تهران و لس‌آنجلس گاهی چند ساعت فاصله در حرف‌ها می‌افتاد. زمان‌آبادی در آخرین پیام صوتی که می‌فرستد یادآوری کرد که مصداق‌های حمایت مدنی و کف خیابانی از فلسطین در آمریکا بیش از اینهاست.

او می‌گوید: «واقعیت همین حمایت‌هایی است که روز به روز بیشتر می‌شود نه آنچه که رسانه‌ها و خبرگزاری‌های آمریکایی روایت می‌کنند. دست این رسانه‌ها بسته است چراکه بسیاری از ثروتمندان آمریکا، اسرائیلی هستند و در این رسانه‌ها نفوذ دارند. واقعیت همین است که وقتی یک رأی گیری درون حزبی در آمریکا برگزار می‌شود یک خانم که اتفاقاً متوجه شدم قصد داشت به بایدن رأی بدهد ساکی با عنوان فلسطین باید آزاد شود در دست داشت. واقعیت همان خانه در قلب لس‌آنجلس است که خانواده آمریکایی‌اش در محله یهودی‌نشین پشت پنجره پرچم فلسطین نصب کرده‌اند. واقعیت همان بیلبورد شهرداری است که نشان می‌دهد حتی میان دولتی‌ها و دستگاه‌های آمریکایی حامیان فلسطین کم نیستند؛ هرچند مجبور به سکوت باشند.»

کد خبر 6099252

دیگر خبرها

  • تصویر حیرت‌انگیزی که واقعیت منظومۀ شمسی را نشان می‌دهد
  • آصفی: دیگر هیچ عرصه بین‌المللی نیست كه رژیم صهیونیستی لطمه ویرانگری در آن نخورده باشد
  • موسیقی می تواند مصائب جامعه را کاهش دهد
  • ناگفته‌هایی از اعتراضات کف خیابان‌های لس‌آنجلس/ واقعیت کدام است؟
  • برونگرا یا درونگرا؛ اغلب افراد در واقعیت میانگرا هستند
  • مقاوم‌سازی ارزی؛ طرحی که به سه واقعیت بازار توجه می‌کند
  • «فیلمسازی واقعیت مجازی تعاملی» بررسی می‌شود
  • شرط‌بندی ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل
  • فیلم/ آجرلو: اقای فرزین دلار تلگرامی واقعیت دارد
  • معلم؛ روایتگر تاریخ و مظهر فرهنگ